من این حروف نوشتم چنانکه غیر ندانست
تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی
خب! ۵ ساعت و ۵۰ دقیقه تا اذان مغرب! و هم اینکه چراغ سبز الزاما نشانه زندگی نیست! و دیگر اینکه یک تانزانیای با حال هم نداریم برایمان نظر بگذارد کیف کنیم! و باز هم اینکه اصلا این چه وضعی است که دست به خاک میزنیم و طلا نمیشود نامرد! و اصلا چرا آدم فکر میکند اگر اینطور از هر دری، دری وری بگوید خیلی هنری است و کلی جذاب است! الان که بیشتر به جعبهای که جادویش منسوخ شد نگاه میکنم میبینم حتی این مستند سوت و کور «زندگی در تقاطر» هم باحالتر است حتی*! هان! و از همه مهمتر که قریب بود یادم برود (آخر من همیشه مهمترها را بیشتر یادم میرود) اینکه! خانه دوست کجاست؟ -- *انصافا الان به قطری از مستند رسید که فهمیدم چه قیاس خزعولی کردم!
نظرات شما عزیزان:
نشین خوب!پاشو یه دور بزن وسط اتوبوس! -------- عاقا حالا اونو ول کن! این روزنامه هایی که کنار وبلاگم هست! الان یه تیتر گندش این بود: «راه مقابله با خطای محاسباتی، معنویت!» چی وگوئه با کی کار داره؟ (برا روزنامه که جدیدا کار نمیکنی مُچرت من؟ هوم؟)
خانهی دوست شهرآراست.
میای یک دریچه هم بیار میخوام از درون آن ازدحام کوچهی خوشبخت را دید بزنم! )))
دلم برات تنگ شده. دلم برات خیلی تنگ شده دلم برای این کامنتها و پستهات تنگ شده. دم برای نظر گذاشتن تنگ شده. دلم برای اینکه هر روز ببینمت تنگ شده. دلم برای اینکه حرف بزنیم تنگ شده. دلم چون نیستی تنگ شده. لعنت به اپلای. لعنت به کنکور. لعنت به زمان که لاجرم به جلو حرکت میکنه.
پاسخ: داری زیرپوستی آدرس میدی؟؟! این دیگه آخرین راه بود!!! چرا خرجش کردی به این زودی!!؟! :پپپپپپی ی ی
منم خیلی دلم تنگ شده... تازه یاد ایام که میفتم دلمم میگیره غیر تنگی... اینا همش بیماریهای زمان اپلای و کنکوره... تازه کلی سایدافکت هم داره که بحثش اینجا نمیگنجه... تو یه بدمینتون به من بدهکاری یادت باشه! (نمیدونم چی شد یهو اینو گفتم خوره هم خودتی گدا :| )
فقط من نیستم که نیستم، توام هستی که نیستی! یه زمان تو در دانشگاهو میبستیو باز میکردی... حالا چی شد؟! کو اون روزا؟!؟... دیگه از صد متری دانشگاهم رد نمیشی... سرگرمی جدید پیدا کردی رو نمیکنی... شنیدم سمت سیدخندان میچرخی!! :پپپی ی ی
ای بابا... دیوونه شدیم رفت...
درد ما را نیست درمان الغیاث... دونقطه-لبخند
بهش نمیومد پستت اینقدر ابعاد داشته باشه خخخ (به سه تا خ دقت کن معادل خیلی خووبی خو نیست البته :پی ی ی)
پاسخ: تو فک میکنی نیازی بوده که برآورده کردی باشی اساساً؟!؟!
پستای من ابعادی داره که غیر نداست! :P کأنه پیشبینیهای نوستراداموس یه سری چخه!!! خخخ :|||
برای ادبیات خودت میگم یه وقت بد نشههه و این بِساطا :|
پاسخ: بینیم باو این خزعولات چیه؟! بذارین مردم آزادی بیان داشته باشن یا چی! :||||
همیشه همینجوریم یا فقط بعضی وقت ها میگیره ول میکنه؟:/
پستت خیلی گویای الان منه!یه بارم که پست خوب گذاشتی مال ده یازده ماه قبله :|
آدرس من رو درست کن تو این لینک باکست من دیگه موو آن کردم الان هم در هپی اندینگم به سر می برم خاااستی بیا دم در بده :پی ی ی
پاسخ: :))))))))))))))
همووووووووووووون
اینو باش: «دیـــــــــــــنگ دیــــــــــــــنگ ، دیــــــــــــنگ دینــــــــــــــگ ...
پ.ن : کامنت قبلیه بود،الان رسید.در زد که بیاد تو :|»
:)))))))
چی فک کردی با خودت جیگر؟!؟! :PPPPPP
پاسخ: آره آره نیگا:
هِــر هِــر هِــــر...
:|||
فقد اگه وسط راه پیاده مون کردن تبعاتش با خودت :-"
پاسخ: من تبعاتم کجا بود؟! توفیق اجباری میشه پیاده میریم دیگه! (البته با نیتی خالص!!)
پ.ن : کامنت قبلیه بود،الان رسید.در زد که بیاد تو :|
پاسخ: بااااااااااااااا نمــــــــــــــــــــــــــــــــک من !! من چطوری تو اتوبوس قم با این همه شیرینکاریت مثل خانوما بشینم خو!!!
پاسخ: هر هر هر هر .... !!! :|
پاسخ: :|
پ.ن : در رستای پینوشت پاک شده تان!
پاسخ: دخترم با شمام!!! کدوم پینوشت رو میگی؟ :دی
پاسخ: کی میکروفون رو داد به ایشـــــــون؟
دخترم کدوم پینوشت رو میگی؟ :دی
خیلی حالت بده!!!من فکر می کردم تازگی هیچ پستی نذاشتی بابت اینه که چیزی ازت باقی نمونده!
ولی الان متوجه شدم که اون چیزی که باقی نمونده و یحتمل توی گرما ذوب شده،مغزته)
پاسخ: بله دیگه... اینطوریا !!